گفت و گو با مهدی خوری مدیرعامل شرکت سبدگردان البرز
- در حال حاضر تمامی بازارها تحتتأثیر مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا هستند. در شرایط توافق یا عدم توافق، وضعیت بازار سرمایه را تا پایان سال 1404 چگونه ارزیابی میکنید؟
در حالت عدم توافق، دو سناریو قابلتصور است: سناریوی «بسیار بدبینانه» و سناریوی «بدبینانه». ابتدا به بررسی سناریوی بسیار بدبینانه میپردازم که در آن، احتمال وقوع جنگ میان ایران و آمریکا مطرح است. به نظر من، احتمال وقوع چنین جنگی بسیار پایین است. اگر از دیدگاه ترامپ به این موضوع نگاه کنیم، متوجه میشویم که او فردی است که تنها چهار سال فرصت ریاستجمهوری دارد و اهدافی را که برای رسیدن به این جایگاه در نظر گرفته، با ورود به یک جنگ پرهزینه و پیچیده؛ همانند جنگ با ایران همخوانی ندارد. ترامپ تلاش دارد تا خود را بهعنوان رئیسجمهوری معرفی کند که توانسته دستاوردهای بزرگی برای ایالات متحده رقم بزند. او علاقهمند است که در کارنامه خود مواردی چون صلح، جذب سرمایه و ثبات در خاورمیانه را ثبت کند. درعینحال، ایران در سالهای اخیر روی توان نظامی خود سرمایهگذاری گستردهای داشته و ورود به جنگ با چنین کشوری برای آمریکا بسیار پرهزینه، طولانیمدت و فاقد صرفه اقتصادی و سیاسی خواهد بود؛ بنابراین سناریوی جنگ را دور از ذهن میدانم. در بدبینانهترین سناریو، مذاکرات بهصورت طولانیمدت و فرسایشی ادامه پیدا میکند تا از این طریق فشار بیشتری بر ایران وارد شود. همزمان، آمریکا تلاش خواهد کرد امنیت نسبی را در منطقه حفظ کرده و ایران را در مسیری قرار دهد که از دستیابی به سلاح هستهای دور بماند. اگر انتخابات آمریکا فردا برگزار شود، احتمال پیروزی مجدد فرد معرفی شده از سوی ترامپ بسیار بالاست؛ چرا که میتواند ادعا کند منطقه را تا حدی آرام کرده، سرمایه عربی را جذب کرده و ایران را از مسیر دستیابی به تسلیحات هستهای دورنگه داشته است. برخلاف ادعای ترامپ مبنی بر اینکه ایران باید در مذاکرات شتاب کند، واقعیت اینطور به نظر میرسد که طولانی شدن مذاکرات بیشتر به نفع آمریکاست تا ایران؛ چرا که در حال حاضر، آمریکا به هدف اصلی خود یعنی مهار برنامه هستهای ایران رسیده، اما مشکلات اقتصادی ایران نظیر تورم، افزایش نرخ ارز، ناترازی در حوزه انرژی و تضعیف نیروهای نیابتی همچنان پابرجاست و در صورت تداوم وضعیت فعلی، این مشکلات تشدید خواهند شد. در واقع از دید ترامپ این روند ممکن است ایران را در آینده وادار کند برای رسیدن به توافق، امتیازهای بیشتری بدهد. در حالت توافق نیز دو سناریو قابلطرح است: سناریوی «بسیار خوشبینانه» و سناریوی «واقعبینانه». در سناریوی بسیار خوشبینانه، توافقی جامع صورت میگیرد که منجر به لغو کامل تحریمها و ورود سرمایه خارجی، بهویژه سرمایه شرکتهای آمریکایی یا سرمایهگذاری غیرمستقیم از طریق کشورهای واسطه مانند عربستان سعودی در ایران میشود. این اتفاق تأثیر بسیار مثبتی بر بازار سرمایه ایران خواهد داشت و حتی میتواند ارزش بازار را چند برابر کند. بااینحال، این سناریو چندان محتمل نیست؛ چرا که ترامپ بارها در اظهارات خود به این نکته اشاره کرده که یکی از ایرادات برجام یا سیاستهای دولت بایدن، فراهمکردن منابع مالی برای ایران بود که از آن برای تقویت توان نظامی و حمایت از نیروهای نیابتی استفاده شد؛ بنابراین، سناریوی واقعبینانهتر به این صورت است که توافقی محدود حاصل شود و برای راستیآزمایی عملکرد ایران، بازه زمانی مشخصی در نظر گرفته شود. در این مدت، برخی امتیازهای اقتصادی محدود به ایران داده میشود و رفع تحریمها بهصورت تدریجی و مشروط انجام میگیرد. این نوع توافق نیز بر بازار سرمایه تأثیر مثبت خواهد داشت، اما نه در حد و اندازه سناریوی خوشبینانه و نه بهگونهای که باعث جهش چشمگیر در بازار شود. البته باید اذعان داشت مسائل سیاسی بسیار پیچیده هستند و چنانچه به صورت داینامیک به آن نگاه شود، احتمال وقوع اتفاقات متعدد دیگری در خاورمیانه ممکن است .
- به نظر شما در صورت تحقق توافق، کدام صنایع از پتانسیل رشد بیشتری برخوردار خواهند بود؟
در صورت تحقق توافق، معمولاً نگاه غالب در میان فعالان بازار سرمایه و کارشناسان این است که صنایعی مانند خودروسازی، بانکها، حملونقل و حفاری بیشترین پتانسیل رشد را خواهند داشت. این دیدگاه بر پایه این فرض است که این صنایع مستقیماً از رفع تحریمها و بهبود روابط بینالمللی منتفع میشوند. بااینحال، با درنظرگرفتن ساختار خاص بازار سرمایه ایران، نمیتوان انتظار داشت که تنها این چند صنعت خاص رشد قابلتوجهی داشته باشند. به بیان دیگر، بازار سرمایه ما به شکلی نیست که رشد، تنها به صنایع منتخب محدود شود. صنایعی مانند پتروشیمی، پالایشی، فولادی و فلزات اساسی نیز به طور غیرمستقیم تحتتأثیر بهبود شرایط اقتصادی ناشی از توافق قرار خواهند گرفت و متناسب با فضای کلی بازار، رشد خواهند کرد. بهعنوانمثال، نمیتوان انتظار داشت نمادهایی مانند «وبملت»، «خودرو» یا «حکشتی» چندین برابر رشد کنند؛ اما نمادهایی چون «فولاد»، «فملی» یا «فارس» بدون تغییر باقی بمانند؛ بنابراین، در مجموع میتوان گفت که در صورت توافق، احتمالاً تمام نمادهای بزرگ بازار سرمایه نیز رشد خواهند داشت و در مراحل بعدی، شرکتهای کوچکتر نیز از این رشد منتفع میگردند. در واقع، جو روانی و جریان نقدینگی حاصل از توافق، تأثیری فراگیر بر کل بازار خواهد داشت، هرچند شدت آن در صنایع مختلف متفاوت هست.
- در سالهای اخیر، بازار سرمایه بهشدت تحتتأثیر صندوقهای اهرمی قرار گرفته است؛ بهطوریکه بسیاری از سرمایهگذاران بهجای سهامداری مستقیم و نگهداری سهام ارزنده، به خرید و فروش صندوقهای اهرمی روی آوردهاند. تأثیر این صندوقها بر بازار سرمایه را چگونه ارزیابی میکنید؟
صندوقهای اهرمی به دلایل متعددی، بهویژه برای فعالان کوتاهمدت و سوداگران، جذابیت بالایی دارند. نخستین عامل، ضریب اهرمی این صندوقهاست. بهعبارتدیگر، دارندگان واحدهای ممتاز این صندوقها با استفاده از این ضریب و پذیرش ریسک، امکان کسب بازدهی بیشتر را برای خود فراهم میآورند. عامل مهم دیگر، نقدشوندگی بالای این صندوقهاست که آنها را به ابزاری مناسب برای معاملات سریع تبدیل میکند. همچنین، کارمزد پایین آنها نسبت به معاملات مستقیم سهام، مزیتی است که برای معاملهگران کوتاهمدت بسیار حائز اهمیت است. بااینحال، اخیراً نهاد ناظر بازار سرمایه، کارگزاری ها را ملزم به کاهش ضریب اعتباری صندوق های اهرمی کرده است. این اقدام در راستای کنترل ریسک و مهار هیجانات بازار صورتگرفته است. با این وجود، به نظر میرسد در شرایطی که بازار وارد یکروند صعودی و هیجانی شود، صندوقهای اهرمی همچنان مورد توجه فعالان بازار خواهند بود. نکتهای که باید به آن توجه داشت، این است که ماهیت اهرمی این صندوقها میتواند در شرایط نوسانی، هیجانات بازار را تشدید کند؛ بهویژه در دوران افت یا نااطمینانی، مانند زمانی که مذاکرات سیاسی به نتیجه نمیرسد. در نتیجه، احتمال دارد متولی بازار سرمایه برای کاهش ریسک و کنترل هیجانات منفی، در روزهای شدیدا مثبت و اوج خوشبینی به بازار، بار دیگر اقداماتی همچون افزایش کارمزد یا کاهش ضریب اعتباری این صندوقها را در دستور کار قرار دهد.
- باتوجهبه شرایط موجود، چه توصیهای برای سرمایهگذاری به مخاطبین دارید؟
در شرایطی مانند وضعیت فعلی که عدم قطعیت بر فضای اقتصادی کشور حاکم است، توصیه میشود سرمایهگذاران نسبت به تشکیل یک پورتفوی متنوع از کلاسهای مختلف دارایی اقدام کنند. ترکیبی متعادل از سهام، ابزارهای درآمد ثابت، صندوقهای طلا و سایر داراییهای قابلسرمایهگذاری میتواند به کاهش ریسک کمک کند و درعینحال فرصت بهرهبرداری از بازدهی مناسب را فراهم سازد.خوشبختانه شرایط کشور از مرحله ابهام در جنگ به مرحله ابهام در توافق تغییر مسیر داده است.از این رو با وجود احتمال نسبتاً بالای حصول توافق در مذاکرات، سهم داراییهای بورسی، بهویژه سهام، میتواند در پورتفوی سرمایهگذاران افزایش یابد. در چنین شرایطی، بازار سهام معمولاً بازدهی مناسبی خواهد داشت. اما اگر شرایط بهگونهای پیش رود که احتمال عدم توافق بیشتر شود، پیشنهاد میشود نسبت صندوقهای سرمایهگذاری مبتنی بر طلا و سکه در ترکیب داراییها افزایش یابد؛ چرا که این ابزارها معمولاً در فضای نااطمینانی و تورمی، عملکرد محافظتی بهتری در راستای حفظ اصل سرمایه از خود نشان میدهند. در هر دو حالت، توصیه میشود نسبت سهام موجود در پورتفوی سرمایهگذاران شامل نمادهایی با نقدشوندگی بالا باشد تا در صورت بروز نوسانات شدید بازار، امکان خروج یا تغییر ترکیب داراییها با سرعت بیشتری فراهم باشد.